ازدواج مجدد به خودی خود عملی دلهره آور است اما وقتی قرار باشد با کسی که همسر اول خود را از دست داده ازدواج کنید خود مشکلات و مسائلی را به همراه دارد که تا قبل از این در هیچ کجای تاریخ نوشته نشده بوده است.
بی تردید در اطرافتان با افرادی مواجه شدهاید که بنا به دلایلی هنوز مجرد ماندهاند، یا هنوز فرد مورد علاقهشان را پیدا نکردهاند و یا شرایط ازدواج برایشان فراهم نشده است.
افرادی هم هستند که همسرانشان را از دست دادهاند و یا از آنها جدا شدهاند و یا به افراد سالخوردهای برمیخوریم که همسر خود را از دست دادهاند و فرزندانشان سر خانه و زندگی خودشان رفتهاند و مجبور هستند در تنهایی زندگی کنند. در هر صورت، تنهایی چیز خوشایندی نیست اما این بدان معنا نیست که لحظات زندگی را از دست بدهیم و با اندوه زندگی کنیم.
سلام
راستش من مشکل خود ارضایی ندارم البته نمی دونستم کجا باید مشکل مطرح کنم . راستش من 20 سالمه . 17 سالم که بود عاشق پسر عموم شده بودم ولی فکر می کردم اون کس دیگری را دوست داره اولیش خیلی برام سخت بود چون نمی تونستم بهش هم بگم چون هم رابطه فامیلی بود شرایط را سخت تر می کرد . و کم کم به با این مسئله کنار امدم ولی الان که 4 سال از اون موقعه می گذره فهمیدم پسر عموم هم به من علاقه داشته راستش من هنوز به ایشون علاقه مند هستم . ولی دو دل ام . ایرادی نداره تنها ایرادش اینکه ایشون الان 35 سالشون و از همین ترس دارم که وقتی ایشون 40 سالشون بشه من تازه 25 سالمه . و واقعا تحت فشار هستم . بدیه قضیه این که پدر و مادرم قضیه را به عهده خودم گذاشتن و من کاملا سر در گم ام . خواهشا کمکم کنید چون واقعا کلافه ام .
ممنون
پاسخ:
پرسشگر گرامی با سلام
برای اینکه از این مشکل خلاص شوید، به توضیحات زیر دقت و توجه کنید:
بهتر بود در روزهای اولیه ای که نسبت به پسر عمویتان در حال سرمایه گذاری روانی بودید و احساس علاقه مندی داشتید، با خود کنترلی و خویشتن داری تا زمانی که تمام شرایط را به طور منطقی بررسی نمی کردید ، به ایشان فکر نمی کردید، زیرا در احساس علاقه مندی غیر منطقی،ما همه شرایط غیر عادی طرف مقابل را توجیه می کنیم . وقتی که احساس کاهش یابد،موضوعات توجیه شده قبلی به صورت پررنگ باعث ایجاد اختلافات زناشویی می شود.
معمولاَ مردانی که 35سال دارند و هنوز ازدواج نکرداند، از مشکلات شخصیتی و روابطی خالی نیستند. از جمله مشکلاتی که می تواند درتفاوت سنی شما و ایشان باشد عبارتنداز :
نیازها و خواسته ها ی ایشان و شما بسیار متفاوت خواهد بود . بسیاری از نیازها و خواسته هایی که در 25 سالگی دارید، ایشان می توانست در 26 یا 27 سالگی برآورده کند . الان ایشان از این مراحل کاملاً عبور کرده است، در حالی که شما اول راه هستید .برگشت به اول مسیر بسیار سخت خواهد بود .این موضوع باعث اختلافات زناشویی خواهد شد.
درک احساسات و وقت گذاشتن برای یک رابطه عاطفی و صمیمانه برای یک پسر 35 ساله که احتمالا نیازهای خود را سرکوب کرده و یا دچار وابستگی هایی شده است، بسیار سنگین خواهد بود.
به احتمال زیاد در این ازدواج دچار مشکلات شده و آسیب های فراوانی خواهید شد اما برای اینکه وابستگی شما به ایشان کم شود، به راهکارهای زیرعمل کنید:
1- نوشتن امتیازاتی که در قطع رابطه و انصراف از ازدواج با ایشان وجود دارد و مرور روزانه .
2- نوشتن مشکلات و آسیب ها در صورت تن دادن به این ازدواج و مرور روزانه .
3- حذف تمام آثار مربوط به ایشان در بیرون مانند تلفن عکس و تغییر مکان یا زمانی که باعث می شود یاد ایشان در ذهن شما زنده شود.
4- پرورش ندادن افکار و تصاویر ایشان و قطع افکار در ثانیه های اول .
5- تغییر موقعیت فیزیکی، توجه گردانی و تمرکزیابی به موضوع دیگر هنگام هجوم غیر ارادی این افکار و تصاویر .
6- پرهیز از خود سرزنشی و یا احساس دین و مسئولیت نسبت به طرف مقابل به دلیل اینکه این ازدواج برای ایشان هم آسیب های فراوانی در پی خواهد داشت.
7- صرف فکر و تأمل برنامه ریزی برای موارد و خواستگاران دیگر، خواه خواستگارهای فعلی، یا مفروض در آینده.
موفق باشید.
22سالمه و این کارو می کنم.حس پشیمونی هم ندارم،دوست پسرم هم این کارو می کنه ما هر وقت این کار رو می کنیم به هم می گیم.من این کارو می کنم چون نمی تونم سکس کنم با دوست پسرم و این کارو (خود ارضائی)رو بهتر از زنا می دونم. در ضمن من قبلا وقتی 17ساله بودم خودم پردم رو زدم. از رو حماقت.خون زیادی اومد، اما با اینکه پرده ندارم سکس نمی کنم و نکردم تو تمام عمرم. من و دوست پسرم موقعیت ازدواج نداریم. باید چیکار کنیم؟
پاسخ:
پرسشگر گرامی با سلام
نامه بیش از آن که آلودگی شما حکایت داشته باشد، از روح پاک و بیآلایش شما خبر میدهد، اما عدم آگاهی و شیوه نادرست بر رفتارتان سایه افکنده است. امید است که در ادامه با حذف برخی رفتارهای آسیبزا به پاکی واقعی نایل آیید.
توجه شما را به چند نکته جلب میکنم.
1ـ خودارضایی از جمله امور آسیبزاست که ترک آن در دختران به مراتب آسانتر از پسران است. پس در این معضل خود را با دوست پسر خود قیاس نکنید . از مزیت نسبی خود برای ترک، حداکثر بهره را ببرید. در ادامه راهکارهایی برای ترک تقدیم میگردد.
2ـ هر چند خود ارضایی از جهاتی بهتر از زنا است، ولی در هر صورت گناه کبیره و مخالفت با خدا محسوب میگردد، چه بهتر که به جای انتخاب یکی از این دو، گزینه سوم یعنی خویشتنداری و پاکدامنی را انتخاب نمایید.
3ـ اضطراب شما بسیار بالا است و این امر باعث شده که برای کاهش اضطراب کشنده خود، به خودارضایی به عنوان کاهنده کاذب اضطراب روی آورید، هرچه که اضطراب فزآینده شما بکاهد ،در ترک خودارضایی شما بسیار مفید است.
4ـ رگههایی از افسردگی و عزت نفس پایین سراسر وجود شما را فرا گرفته و باعث شده به ارزانفروشی و ارتکاب اعمال کمتر از شأن خود روی آورید. روحیه افسرده وار هم علت و هم معلول خودارضایی شماست، علاقه و عشق احتمالی شما به دوست پسرتان نیز تحت تأثیر شدید این روح پژمرده و خسته است، لازم است به ارزشمندی مثبت دست یابید. آن قدر ارزشمند هستید که خداوند با آفرینش تو و من و ما به خود آفرین گفته است. پس خود را دست کم نگیرید. تلاش هر چند اندک شما برای ترک هر چه سریع تر خود ارضایی علاوه بر ارتقای عزت نفس و اعتماد به نفس و یافتن ارزشمندی به تعدیل این روحیات افسرده گونه میانجامد. شکی نیست، مطالعه بیش تر شما در موضوعاتی مانند عزت نفس، اعتماد به نفس و درمان افسردگی برای بازگشت شما به زندگی سالم بسیار مفید است.
5ـ نباید به این زودی یعنی در سن 22 سالگی تسلیم شرایط شوید، خوشبختانه در سنی قرار دارید که با کمی همت میتوانید به همه آرزوهای ناکام مانده خود دست یابید، یکی از مهمترین کارهای شما علاوه بر ترک خودارضایی و اصلاح روابط ناسالم با جنس مخالف، اقدام جانانه شما برای پیگیری وضعیت بکارت شماست.
بسیاری از دختران با شرایط بدتر از شما به جای تعلل و دست روی دست گذاشتن در اولین فرصت به یکی از بهترین متخصصان مامایی و جراحی زنان برای ترمیم پرده بکارت خود مراجعه مینمایند . می توانید با صرف هزینه و وقت اندک به ترمیم بکارت خود اقدام نمایید . با توجه به این که از نظر شرعی و اخلاقی موظف به افشا سر خود نیستید (نه تنها افشای سر در این زمینه ضرورت ندارد، بلکه گفتن آن حرمت شرعی دارد) میتوانید به یک ازدواج صد در صد موفق با فردی غیر از دوست پسر خود نایل آیید.
6ـ وضعیت روحی دوست پسر شما دست کمی از شما ندارد . ازدواج احتمالی شما با ایشان نه تنها مشکلی از شما کم نخواهد کرد بلکه بر مشکلات شما خواهد افزود.
بهتر است در شرایط حاضر برای ارضای نیاز جنسی خود،
اولاً: به یک ازدواج سالم و نه تجرد گناهآلود بیندیشید،
دوم: با پسری که از نظر جسمی و روحی در سلامت نسبی به سر میبرد، ازدواج نمایید.
7ـ با توسعه در شبکه دوستان همجنس خود و ایجاد روابط صمیمانهتر با ایشان از خلأ ها و کمبودهای عاطفی خود (که باعث گروش شما به جنس مخالف میگردد) بکاهید. میتوانید با جایگزین کردن روابط عاطفی سالم به این عشق ناسالم خود پایان دهید.
8ـ از خود سرزنشی و تحقیر خود به شدت برحذر باشید چرا که بندهای از بندگان دوست داشتنی خداوند مهربان هستید . به هر دلیلی چند صباحی از او دور افتاده اید. احساس گناه افراطی شما نه تنها مطلوب خدا و شرع نیست، بلکه مطلوب شیطان و در راستای اهداف او است، به جای عذاب وجدان افسردهساز به اقدامات جبرانی و انجام اعمال نیک و پسندیده بپردازید.
9ـ روزانه حداقل 1 ساعت ورزش سنگین نمایید . برای تعهد بیش تر به ورزش دسته جمعی یا ثبت نام در یک باشگاه ورزشی اقدام نمایید. ورزش اثر روح افزایی در بهبود روحیه و ترک خودارضایی شما دارد.
10ـ در اولین فرصت به یک روانپزشک زن مراجعه نمایید. تجربه نشان داده که یک دارو درمانی ساده سهم بسزایی در کاهش اضطرابات و روحیات دلمرده فرد دارد.
11ـ به جای این که خود را احمق قلمداد کنید، به هوش سرشار خود نگاهی واقعبینانه بیفکنید. دختران با هوش مثل شما ـ معمولاً به جای تسلیم در برابر تهدیدهای زندگی ، از آن ها به عنوان فرصتهای طلایی استفاده میکنند، چه نیک میشد اگر از تهدید به وجود آمده به عنوان فرصتی برای نیل به پاکی و طهارت و زمینهسازی برای یک ازدواج موفق و از همه مهمتر حذف یکی پس از دیگری گناهان جنسی و غیر جنسی مینگریستید، انجام واجبات و ترک محرمات از جمله اثر بخشترین اقدامات جبرانی و فرصتطلبانه شماست.
12ـ غسل توبه نمایید و پس از آن خود را مانند طفل نورسیده پاک و طاهر بدانید.
13ـ به جای منفیگرایی و غرق شدن در مرداب بدبینیها و سوء برداشت ها به امکانات باقیمانده خود نگاهی منصفانه و واقع بینانه بیندازید. باور کنید که هنوز برای رسیدن به یک زندگی پاک و دل انگیز فرصت دارید . نباید به این زودی با آینده غرورآفرین خود خداحافظی کنید.
در صورت تمایل می توانید با مشاوران این مرکز با شماره 09640 بدون کد و هزینه و به صورت کاملاً سری تماس حاصل نمایید.
در پایان توجه شما را به مقاله ای در زمینه خود ارضایی جلب می نمایم.
@@در مورد عمل خودارضایی یا استمنا و استشها باید توجه داشت: این عمل در هر صورت حرام و از گناهان بزرگ است . راه ارضای مشروع غریزه جنسی برای فرد فقط از طریق ازدواج و نزدیکی با همسر شرعی خود می باشد.در برخی روایات دینی خودارضایی همانند زنا با خود دانسته شده است.
انسان نیازهایی دارد که باید در شرایط زمانی مناسب به نحو صحیح ارضا شود .یکی از نیازها که آغاز ارضای آن در ایام جوانی است اما بیداری آن در ایام نوجوانی رخ می دهد، نیاز جنسی است. این نیاز در ایام نوجوانی و بلوغ بر اثر ترشح هورمون های جنسی و تغییرات فیزیولوژیکی و روانی که در فرد به وجود می آید، بیدار می شود، ولی به دلیل فراهم نبودن سایر شرایط ازدواج مانند بلوغ فکری، اجتماعی و اقتصادی در بیش تر افراد با کمی تأخیر ارضا می شود . بهترین دوران ارضای این نیاز آغاز جوانی است ، یعنی وقتی سایر شرایط ازدواج نیز به طور نسبی فراهم شد اما به دلایلی ممکن است بعضی از جوانان در ارضای این نیاز دچار انحراف جنسی شوند و از طریق نامشروع بخواهند این نیاز طبیعی را ارضا کنند.
یکی از این راه های انحرافی که عوارض روانی - جسمانی بسیار نامطلوبی نیز به دنبال دارد ، مبتلا شدن به خودارضایی در پسران و استشها در دختران است. عواملی مانند دست ورزی با آلت تناسلی، پوشیدن لباس های تنگ، نگاه کردن به مناظر شهوت آلود مانند نگاه کردن به فیلم های مبتذل، نگاه به نامحرم، قرار گرفتن در تنهایی، وارونه خوابیدن، گوش دادن به موسیقی های شهوت برانگیز، خوردن بعضی از غذاهای شهوت زا و... می تواند باعث بروز این بیماری خانمانسوز شود.
بر اساس تحقیقات به عمل آمده، بیش تر افراد مبتلا به استمنا اظهار کرده اند آن قدر اراده ندارند تا بتوانند دست از این کار بردارند. اینان خود را غریقی می بینند که میان امواج خروشان دریا گرفتار شده اند، در حالی که حقیقیت این نیست. در طول زندگی به موازات رشد بدنی، اراده نیز تعمیق می یابد . انسان در هر شرایطی قادر به تسلط بیش تر بر خواسته های خود می باشد.
: عواملی در تقویت اراده مؤثر است مانند
1ـ تمرکز بخشیدن به فعالیت های گوناگون.
2ـ توجه به عبادات به ویژه نماز که تمرین تمرکز فکر است.
3ـ پایان رسانیدن کارهای نیمه تمام.
4ـ تلقین مثبت:
همواره به خود این گونه تلقین کنید که اراده انجام این کار را دارید و شکست مفهومی ندارد. تلقین در ترک عادات نامطلوب و غلبه بر خودارضایی مؤثر است.
پل ژاگو می گوید: "وقتی بخواهیم با عادت زشتی ستیزه کنیم، ابتدا باید نتایج نامطلوب آن را در نظر مجسّم سازیم، بعد منافعی را که در نتیجة ترک آن عاید می شود، در روح خود تصور کنیم، در نتیجة این عمل، هر بار که چنین نمایشی در روح خود می دهیم، بر آن تحریک یا وسوسه چیرگی یافته و لذت ترک آن را در خود احساس می کنیم. اگر تلقین به نفس را بلافاصه پیش از خواب اجرا کنیم، مؤثر تر از مواقع دیگر خواهد بود.
به طور کلی، متمرکز ساختن فکر در کاری که می خواهیم برای اجرای آن فردا صبح در فلان ساعت بیدار شویم کافی است". ( پل ژاگو، قدرت اراده، ترجمه کاظم عمادی، ص 81 ـ 80)
بنابراین باید خود را باور کنید و ترس و شکست را به خود راه ندهید. بدانید که اگر بخواهید می توانید. این جمله شعار نیست، بلکه در عمل نیز افراد زیادی توانسته اند بر عادات ناپسند غلبه کنند و به حال طبیعی برگردند.
خودارضایی عوارض جسمی و روحی و روانی زیادی دارد. عوارضی مانند: افسردگی و بی حالی و ضعف بینایی ، ضعف قوای جسمانی ، آسیب دستگاه تناسلى و ناتوانىهاى جنسى و تولید مثل، بیماری هاى مقاربتى، عقیم شدن،کم خونى، کم اشتهایى و مشکلات گوارشى؛کم خوابى و اختلال در خواب؛ تنگى نفس؛ سر درد و سرگیجه؛پیدایش تغییرات در نخاع و ستون فقرات، ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمرکز فکرى، اضطراب ،افسردگى، پرخاشگرى و بداخلاقى، یأس از زندگى، از بین رفتن خلاقیتها، توانایىها و سرکوب شدن استعدادها،عدم میل به تحصیل، مطالعه، تحقیقات علمى و فعالیتهاى فکرى، هوس باز و بىبند و بار شدن ، افت تحصیلى،بزهکارى و ...
اما راهکارهای عملی ترک این عمل:
1- سعی کنید به هنگام خواب شکم شما بیش از حد معمول پر نباشد.
2- از پوشیدن لباسهای تنگ و چسبان اجتناب کنید.
3- از نگاه کردن به مناظر، فیلمها و تصاویر تحریک کننده جدا خودداری کنید . به محض مواجه شدن با این امور چشم خود را بسته و یا به زمین و یا آسمان نگاه کنید.
4- از شنیدن و خواندن مباحث و مطالب جنسی و حتی شوخیهای جنسی و تحریککننده و فکر کردن در این امور جدا پرهیز کنید.
5- از خوردن مواد غذایی که محرک است مانند: خرما، پیاز، فلفل، تخممرغ، گوشت قرمز، غذاهای پرچرب، حتیالمقدور اجتناب و به میزان ضرورت اکتفا کنید.
6- قبل از خواب حتما مثانه خود را تخلیه نمایید.
7- از نوشیدن افراطگونه آب و مایعات پرهیز کنید (به خصوص شبها و قبل از خوابیدن).
8- هیچگاه بدن عریان خود را در آینه نگاه نکنید.
9- از دستورزی اندام جنسی خود اجتناب کنید و در هیچ شرایطی دستورزی نکنید.
10- هرگز به رو نخوابید.
11- به منظور تخلیه انرژی زاید بدن به طور منظم و زیاد ورزش کنید.
12- هیچگاه بیکار نباشید، برای اوقات فراغت خود برنامه داشته باشید و آن را با مطالعه، ورزش، زیادت عبادت و... پر کنید.
13- هرگز در مکانی خلوت و تنها و دور از نظر دیگران نباشید.
14- هرگاه مورد هجوم افکار جنسی واقع شدید، در مکان خلوت و دور از نظر دیگران به سر نبرید بلکه در مجالس عمومی وارد شوید و در آن جا به سر برید.
15- هفتهای یکی دو روز روزه مستحبی بگیرید . اگر توان آن را ندارید، روزه اخلاقی بگیرید؛ یعنی، میزان صرف غذا را کاهش و فاصله هر وعده غذا را افزایش و تعداد دفعات غذا را کاهش دهید و به حداقل خوراک اکتفا کنید.
16- با نامحرم رفتار متکبرانه داشته باشید . از سخنان ملایمتآمیز با آن ها خودداری کرده و از نرمی در کلام با آن ها اجتناب ورزید.
17- هیچگاه با نامحرم و جنس مخالف در مکان خلوت و دور از نگاه دیگران باقی نمانید، حتی برای آموزش و...
18- قرآن زیاد بخوانید و درباره معانی آیات آن فکر کنید.
19- استمنا منافاتی با نماز خواندن ندارد . اگر هر روز هم این کار را می کنید ، با غسل و تیمم حتما سعی کنید عبادتهای خود مانند نماز و روزه و... انجام دهید . این کار به نوبه خود تاثیر به سزایی در ترک این عمل دارد.
20- به محض لغزش فوراً توبه کنید . هرگز از رحمت خدا مأیوس نباشید . رحمت خدا از گناه شما بزرگ تر است.
موفق و موید باشید.
پرسش:
دختری هستم 17 ساله که عاشق معلمم شدم که خانم
هستن ومی دونه دوستش دارم ولی زیاد توجه نمی کنه ومن از این موضوع خیلی ناراحتم
وکمک می خوام.......
پاسخ:
با سلام
عشق از مفاهیم بسیار پیچیده است و از نظر
روانشناسی چندان امر مثبتی قلمداد نمیشود. آنچه که به ترویج و تشدید این مقوله
هزار تو دامن میزند ، تعریف و تمجیدهای بیحساب و کتابی است که از مفهوم عشق در
سریالها، فیلمها، رمانها، ترانهها، شعرها، حکایتهای تاریخی و... می شود .
انگیزه های درونی و عاطفی نیز به آن دامن می زند . این مسئله باعث گشته ماهیت
واقعی عشق در پس پرده خیالپردازیهای رمانتیک مغفول بماند . بسیاری از دختران و
پسران این مرز و بوم در وادی جانکاه آن گرفتار آیند.
قبل از ورود به بحث عشق
اجازه میخواهم نیم نگاهی به فرق بین دو مفهوم کلیدی وابستگی و دلبستگی
نماییم.
فرض کنید به میوهای مانند آناناس علاقمند هستید و به آن «دل بستهاید»
حال اگر روزها، ماهها و سالها به هر دلیلی از خوردن آن محروم بمانید، آیا در
زندگی عادی و روزمره شما اختلالی ایجاد خواهد شد ، آیا عملکرد روزانه شما رو به
کاستی میگذارد؟ مسلّماً نه. شما سالها از موضوع «دلبستگی» خود محروم میمانید ،
ولی همه امور زندگی شما بر وفق مراد است.
این نوع علاقه و تعلق را «دلبستگی»
میگویند ،حال اگر به جای دلبستگی به آناناس به آن «وابسته» بودید ، یک روز بدون
آناناس نمیتوانستید سر کنید. آدم وابسته به آناناس مثل فرد معتادی است که هر از
گاهی برای به حد طبیعی رساندن سطح عملکرد خود نیازمند مصرف مواد است، پس وابستگی
روانی نوعی اعتیاد است. وابستگی روانی به چیزی یا کسی باعث کاهش عملکرد در فرد
میگردد و به نوعی فرد را از زندگی روزانه و عادی خود خارج میسازد .فرد وابسته
روانی مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگی (مثل مواد مخدر یا محبت معشوق) خوش است
، در حالی که این وابستگی عقلاً و منطقاً امری به شدت نکوهیدهای است.
در اسلام
به شدت از وابستگی به غیر خدا پرهیز داده شده است . وابستگی روانی یا به تعبیری عشق
را این گونه تصویر کرده است که وقتی بندهای از خدا فاصله میگیرد، خداوند عشق غیر
خود را در این فاصله قرار میدهد.
اولیای خدا و ائمه معصومین به همسران و
فرزندان خود دل بسته بودند، ولی سر سوزنی به غیر خدا وابسته نبودند.
آن چه که در
زندگی هر فرد مؤمن در درجه اول اولویت قرار میگیرد، استقلال روانی ـ عاطفی است .
استقلال روانی-عاطفی سر منشأ بسیاری از تحولات مثبت است. استقلال روانی ـ عاطفی در
همه حوزههای عاطفی از قبیل پدر و مادر ،شوهر و فرزند و دوستان باید جاری باشد.
وابستگی به هر کسی چیزی جز فرسودگی روانی، اشتغالات ذهنی بیمورد، کاهش عملکرد،
افول معنوی، افت تحصیلی و شغلی، فرصتسوزیهای مکرر و... ندارد.
از نظر دیگر
باید دانست دختران یا پسرانی که به عشق افراطی می گرایند ( و به کاهش شدید عملکرد
دچار می شوند)به نوعی از چند اختلال عمده روانشناسی یعنی اضطراب وسواس و افسردگی
بیبهره نیستند، به عنوان مثال با نگاهی به درونیات خود متوجه خواهید شد که از
اضطراب نسبتاً بالایی رنج میبرید . اضطراب حتى به قبل عاشق شدن تان بر میگردد .
در گذشته نیز برای کاهش اضطراب خود به افراد پیرامونی خود پناه میبردید. پناهجویی
شما به نوعی در شما نهادینه شده و به آن به اصطلاح شرطی شدهاید، پس با هر اضطرابی
شما ناخودآگاه به دنبال فرد آرامشگری میگردید که این فرد معمولاً معشوق است . پس
در مکانیزم عشق اضطراب بالا نقش بهسزایی دارد و در درمان آن نیز کاهش اضطراب نقش
کلیدی دارد.
از سوی دیگر عشق به نوعی به نابودی عزت نفس فرد بازگشت میکند. کسی
که عزیز است ،هیچگاه خود را در مقابل فردی از همجنس خود حقیر و کوچک نمیکند. این
خانم معلم مثل میلیونها خانم دیگر دارای نقاط ضعف و قوت عمدهای است . به هیچ وجه
صلاحیت بت ،قبله یا خدا شدن برای شما ندارد. خضوع و خشوع فقط در مقابل عزیز مطلق
یعنی خداوند زیبنده است . هر نوع کوچک کردن بنده در نزد بنده دیگر مطرود است. فردی
که ارزشمندیاش درونی است، نه بیرونی، هیچ گاه به مقوله عشق گرفتار نمیآید. اگر من
از درون خود را ارزشمند بدانم ،چه نیازی دارم فرد بیرونی به ارزشگذاری من اقدام
نماید؟ تحقیر و تضعیف عاشق در برابر معشوق از نظر اسلام و روانشناسی محکوم است و
با مقوله مهم عزت نفس و اعتماد به نفس منافات دارد.
افراد عاشق معمولاً از
رگههایی از افسردگی رنج میبرند .به تعبیری از بیمعنایی و یکنواختی در زندگی به
ستوه آمدهاند. فرد افسرده میکوشد معنای جدیدی برای زندگی خود دست و پا کند. فرد
افسرده پس از مدتی معشوقش به تنها معنای زندگیاش مبدل میگردد و احساس میکند که
زندگی بدون معشوق فوقالعاده بیمعناست.
معنای زندگی به امور گذرا متغیر و
بیمبنا اطلاق نمیگردد، پس اگر به هر دلیلی فرد عاشق در رفع افسردگی بالینی یا غیر
بالینی خود بکوشد و کانون ارزشمندی خود را از بیرون و افراد بیرونی به درون خود
منتقل نماید ،به معنای واقعی زندگی دست مییابد. مقوله عشق روز به روز جای خود را
به دلبستگی صرف میسپارد . دلبستگی امری سالم و صد در صد خدایی است، ولی وابستگی
روانی امری صد در صد مرضی و غیر خدایی است . آنچه متأسفانه گرفتار شدید ، وابستگی
است.
از نظر روانشناسی خصوصیات افراد عاشق همپوشانی زیادی با خصوصیات افراد
وسواسی دارد . همان گونه که فرد وسواسی برای حصول آرامش به ده بار شستن دست خود در
روز عادت دارد ، فرد عاشق هم برای به دست آوردن آرامش خود نیازمند ملاقات نو به نو
و تجدید دیدار با فرد معشوق است. به این ترتیب عشق مرضی تحت عنوان رفتار وسواسی ـ
اجباری طبقهبندی میشود . بدیهی است وسواسی بودن جای هیچ تعریف و تمجیدی برای فرد
باقی نمیگذارد تا این جا مشخص میشود که سریالها فلیمها رمانها ترانهها و...
امری را میستایند که به نوعی اختلال روانی محسوب میگردد و باعث خارج شدن فرد عاشق
از گردونه زندگی سالم میگردد.
چرا انسان عاقل بهترین و سرنوشتسازترین لحظات
عمرش را صرف یک امر موهوم و بیمعنا کند؟ آیا سزاوار است که سرمایه عمرم را برای یک
فرد فوقالعاده معمولی تباه کنم؟ آیا زندگی عاشقانه امری متناقض نیست؟ چرا انسان
باید زندگی کند یا عشق جانکاه و طاقتفرسا و بیفرجام را سر لوحة گذران عمر خود
قرار دهد؟!
خواهرم..
باید بدانید مشکل شما در درون شماست . به اشتباه مشکل
درون خود را به امور بیرونی و بیمهریهای یک فرد فوقالعاده معمولی نسبت میدهید.
اگر بتوانید با کمک روانشناس مجرب و روانپزشک کارآزموده بر این سه اختلال خود
چیره آیید، شکی نیست معنای واقعی زندگی را که سراسر آرامش و طمأنینه است ، خواهید
چشید و گرنه باقی عمر نیز به بیهودگی خواهد گذشت.
این سؤال همواره از خود بپرسید
که تا کی میتوانم به این روند آسیبزا و خطرناک ادامه دهم: ده سال، بیست سال، سی
سال، تا پایان عمر؟! آیا این قدر بیارزش هستید تا به خاطر یک بنده بیمقدار، زندگی
طلایی خود را فنا سازید؟!
امیدواریم در آیندهای نزدیک از این سبک زندگی که به
نوعی مردگی محسوب میگردد ، دست بشویید . در باقی مانده عمر شریف تان مسیر
خداپسندانهای که در پرتو استقلال عاطفی روانی عزت نفس بالا، ارزشمندی درونی و....
محقق میگردد بپیمایید. آن روز زیاد دیر نیست، اگر خواهان آن باشید.
با نام ... قبلا سوالی رو این جا مطرح کرده بودم (فکر کنم
توی نظرات همین پست ).گفته بودم که یه آقایی رو خیلی دوست دارم و بهش وابسته ام
.برای رهایی ازین وابستگی چی کار کنم ؟یعنی شرایط بعد از جدایی از اونو چی جوری
تحمل کنم ؟ یه شکست عشقی و عاطفی عمیقه .هنوز جوابمو نگرفتم .اما یه مشکل دیگه هم
اضافه شده که حسابی فشار روانی بهم وارد کرده .حالا همزمان با قطع رابطه با اون آقا
(که البته کاملا قطع نشده اما دو سه ماهیه که خیلی خیلی کم شده شاید شبیه قطع شدن )
خواستگارهایی دارم .(لازمه بدونید که تا قبل از جدایی خواستگارامو رد می کردم و فکر
می کردم که با وجود دوست داشتن یه نفر دیگه خیانت در حق اون خواستگار می کنم .اگه
جواب مثبت بدم برای همین هم تمایلی به ازدواج نداشتم ) .اما حالا هر دومون به این
نتیجه رسیدیم که باید همدیگه رو ترک کنیم و از هم جدا بشیم و این دوستی و محبت به
هیچ دردی نمی خوره .اما سوال من اینجاست که با این خواستگارم که هم خودش ،هم
خانواده اش مورد پسند من وخانواده ام هستن چی کار کنم ؟
پاسخ:
1) با سلام
ضمن تبریک به شما به خاطر بازسازی روحیات لطمه دیده گذشته، توجه شما را به نکات ذیل جلب مینمایم:
1ـ معمولاً فاصله زمانی معینی برای فراموشی تعلق خاطر گذشته و ایجاد علاقه جدید نمیتوان پیشنهاد کرد، ولی فاصله افتادن بین تعلق خاطر پیشین و پسین تا حد زیادی ضروری به نظر میرسد. اثربخشی مثبت این تأخیر زمانی صد در صد به روحیات شما بستگی دارد، چه بسا با یک ساعت تأخیر سلامت ازدواج شما تأمین گردد .چه بسا سالها فاصله حال و هوای گذشته را از ذهن و روح شما نزداید.
2- تجربه عشقی گذشته را اگر چه یک تجربه تلخ بود، به عنوان آگاهی بیش تر خود قلمداد نماید؛ زیرا این تجربه اگر چه آثار منفی بر روحیه شما گذاشته، اما می توانید تجارب مثبت را نیز در آن یافته و در زندگی آینده خود و دیگران(دوستان و آشنایان و...) به کار گیرید.
3ـ اگر به هر دلیلی به دل کندن خود مطمئنید ،میتوانید تا دیر نشده با یک دیدی معیارمند و ملاک مند به خواستگار خود جواب مثبت دهید . در فاصله بین عقد و ازدواج به پاکسازی باقی مانده رسوبات گذشته بپردازید.
4ـ برخی عوامل زمینهساز عشق پیشین در عشق جدید شما نیز تأثیرگذار است، پس سعی نمایید از هر طریقی که صلاح میدانید ،به حذف یا تعدیل این عوامل بپردازید. مطمئن باشید با حذف این عوامل، موفقیت ازدواج آینده شما تا حد زیادی تأمین خواهد شد.
5ـ در حد امکان به جای تعویض و جایگزینی وابستگی جدید با وابستگی قدیم به تدریج به یک استقلال روانی ـ عاطفی نسبی (در حد یک زن نرمال) نایل آیید. استقلال نسبی، شوهر آینده شما را بیش از پیش به شما نزدیک خواهد کرد ،بدون اینکه از این نزدیکی ملول و خسته گردد.
من یک پسر 22 ساله هستم که هرچه سعی می کنم با دختری دوست شوم نمی شود .
پاسخ:
پرسشگر گرامی با سلام
هرچند شما دوست عزیز و محترم ما
هستید ، ولی متأسفانه باید اذعان کرد که عزت نفس شما بسیار اندک است . رویکرد گناه
آلود شما به دوستی با جنس مخالف بسیار تعجب برانگیز است. از نظر ما روانشناسان
تمایل مرضی شما به دوستی با جنس مخالف بیش از هر چیز از خلاهای شدید عاطفی و حفره
های عمیق شخصیتی در شما حکایت دارد.
احتمال اختلالات روانی مانند اضطراب بالا،
افسردگی و تمایلات نابهنجار جنسی در شما بسیار بالاست . پسران عزتمند و برخوردار از
سلامت روان تمام نیازهای بهنجار عاطفی و روانی خود را با ارتباطات سالم با دوستان
همجنس خود برطرف می گردانند. اصلاً ضرورتی به دوستی با غیر همجنس نیست . احتمالاً
با توجه به سهولت و درصد بالای فریب دختران توسط پسران هرزه و بیکار، رفتارهای غیر
عزتمندانه(همچون گدایی محبت) شما آن قدر زننده است که دختران را از ابتدا از این
رابطه حرام منصرف می سازد.
منبع: مشاوره دختر و پسرهای نوجوان و
جوان
زمانيکه پا به عرصه اين دنيا مي گذاريم، با اعتماد به نفس / عزت
نفس کامل وارد جهان مي شويد. يک نوزاد آنقدر اعتماد بنفس / عزت نفس دارد که کافيست
با قدري گريه کردن به هر چيزي که مي خواهد برسد: غذا، عوض کردن پوشک، ناز و نوازش،
ارتباط برقرار کردن، آرامش، در آغوش کشيدن و غيره. اگر نيازهاي کودک فوراً برآورده
و احساسات کودک بدون هيچ قيد و شرطي پذيرفته شود، وي رشد کرده و پيشرفت مي کند. اما
اگر نيازهاي اوليه آنها براي بقاي فيزکي و احساسي به صورت ناپيوسته و ضعيف برآورده
گردد، اعتماد بنفس / عزت نفس کودک به مرور زمان کاهش پيدا ميکند. اگر شرايط فوق
کماکان به قوت خود باقي بماند، کودک به مرور زمان احساس مي کند به اندازه کافي خوب
نيست که ديگران براي او اهميت قائل نمي شوند. بزرگسالاني که شرايط فوق را در زمان
کودکي تجربه کرده اند بايد يک بازنگري کلي نسبت به خود داشته و مجدداً اصول اعتماد
بنفس / عزت نفس را در خود پايه گذاري نمايند.
1- از خودتان سوال کنيد:
"بدترين نتيجه چيست؟" بيش از اندازه مسائل را در ذهن خود پر اهميت جلوه ندهيد، پيش
از اينکه اتفاقي بيفتد، نگران خوب يا بد شدن آن نباشيد. ميزان انرژي انسانها
نامحدود است، بنابراين سعي کنيد از آن در جهت بنا کردن روابط موفق، ارتقاي شغلي، و
رسيدن به اهدفتان کمک بگيريد نه در راه تلف کردن اين انرژي آن هم براي نگراني حول
محور اتفاق هايي که هنوز به وقوع نپيوسته اند. زماني دست بعمل بزنيد که قدرت کنترل
بر روي مسائل را داشته باشيد. تا جايي که مي توانيد از انرژي خود در راه صحيح
استفاده کنيد.
2- خودتان را از شر نق زدن و صداهاي منفي دروني خلاص کنيد.
اين صداهاي منفي و منتقد دروني جلوي هرگونه پيشرفتي را مي گيرند. براي رهايي از اين
صداها مي توانيد در ذهن خود يک کليد کنترل صدا خلق کنيد و هر گاه احساس کرديد که تن
اين صداها در حال بالا رفتن است، پيچ کنترل صدا را بچرخانيد تا ديگر اثري از آن
باقي نماند؛ يا مي توانيد گوينده ي اين صداها را شخصيت هاي کارتوني در نظر بگيريد.
فکر مي کنيد اگر دانل داک يا ميکي موس از شما انتقاد کنند، بايد آنها را جدي
بگيريد؟ هدف اين است که به هر حال به طريقي بتوانيد خودتان را از اين صداها رهايي
بخشيد. اگر دائماً صداهايي که در سرتان وجود دارد در حال انتقاد کردن باشند، فلج مي
شويد و هيچ کاري نمي توانيد انجام دهيد. از سوي ديگر اگر صداهاي افراد مضحکي را
بشنويد که در حال انتقاد از شما هستند، به آنها ريشخند زده و به راهتان ادامه مي
دهيد.
3- زمانيکه قرار است کاري را براي اولين بار انجام دهيد، از همين
حالا در ذهن خود مجسم کنيد که آن کار را با موفقيت به پايان رسانده ايد. چشم هايتان
را روي هم بگذاريد و در ذهن خود به وضوح تجسم کنيد که در کليه برنامه ريزي ها موفق
بوده ايد و نتيجه کار چيزي جز افتخار و کاميابي نبوده است. ذهن شما تفاوت ميان تجسم
هاي واضح و اموري که در حقيقت اتفاق مي افتند را نمي داند. به همين دليل با
بکارگيري هر 5 حس خود آن را تا آنجا که مي توانيد به وضوح و واقعيت عيني نزديکتر
سازيد.
4- فردي را پيدا کنيد که در زمينه فعاليت شما متخصص است و از کارهاي
او الگو برداري کنيد. رفتارها، نگرش ها، ارزش ها، و اعتقادات وي را در زمينه مورد
نظر سرمشق خود قرار دهيد؛ چگونه مي توانيد اين کار را انجام دهيد؟ در وهله اول اگر
به افراد مورد نظر دسترسي داشتيد که مي توانيد مستقيماً با آنها صحبت کرده و تا
آنجايي که مي توانيد خود را در همنشيني و مصاحبت انها قرار دهيد. همچنين مي توانيد
با کسانيکه که شخص مورد نظر را مي شناسند به گفتگو بپردازيد و اگر محصولي دارند،
آنرا خريداري نموده و روي آن تحقيق کنيد.
5- نگرش "چنانکه" را در خود پرورش
دهيد. طوري از خود واکنش نشان دهيد "چنانکه" رفتار و يا ايده اي که آرزويش را
داريد، در شما وجود دارد. به عنوان مثال فرض کنيم که شما علاقه داريد تا اعتماد به
نفس بيشتري داشته باشيد. از خود سوال کنيد اگر اعتماد بنفس بالايي داشتم در اين
شرايط چه واکنشي از خود نشان مي دادم؟ چه احساسي داشتم؟ چگونه صحبت مي کردم؟ طرز
تفکرم چطور بود؟ صداهاي دروني ام چگونه با من صحبت مي کردند؟ و .... با مطرح نمودن
يک چنين پرسش هايي و پاسخ دادن به آنها، شما خودتان را مجبور مي کنيد که به سمت
وضعيت اعتماد بنفس پيش برويد. همانطور که نگرش "چنانکه" را پيش مي گيريد متوجه
خواهيد شد که دست از سرزنش خود بر مي داريد و نگرش جديد مثل يک عادت جزئي از رفتار
ها و کنش هاي طبيعي شما مي شود. ظرف 30 تا 45 روز اين نگرش به صورت يک رفتار عادي
خود را در روزمرگي هاي زندگيتان نمايان مي سازد.
6- خودتان را در آينده
مجسم کنيد. شايد اندکي رعب انگيز و وحشت آور باشد، اما مطمئن باشيد که نتيجه ي خوبي
از آن بدست مي آوريد. خودتان را در بستر مرگ در نظر بگيريد که دوستان و خانواده در
اطراف شما جمع شده اند. در اين حال به مرور زندگيتان بپردازيد. آيا واقعاً اين همان
چيزي است که مي توانيد از زندگي خود براي اطرافيانتان تعريف کنيد؟ فکر نمي کنم! پس
سعي کنيد همين حالا تصميمات مناسبي را اتخاذ نماييد تا روند زندگي خود را به طور
کلي تغيير دهيد.
7- به خاطر داشته باشيد زمانيکه دنبال کاري نمي رويد، شانس
موفقيت در آن را به طور 100% از دست مي دهيد. وقتي جسارت به خرج ندهيد، به هيچ چيز
نمي رسيد. براي آنکه به چيزهايي که مي خواهيد دست پيدا کنيد، بايد آنها را با تمام
وجود خود بخواهيد. اگر دائماً به دنبال چيزهايي که مي خواهيد باشيد، مطمئناً به
آنها مي رسيد. زمانيکه ذهن خود را بر روي اهدافتان متمرکز مي کنيد، به اين مسئله هم
فکر کنيد که افراد زيادي هستند که آماده کمک به تحقق ساختن روياهاي شما هستند.
ديگران به شما کمک مي کنند چراکه مي دانند يک روزي خودشان هم نيازمند کمک هستند و
شايد آن روز شما به آنها کمک کرديد. زمانيکه نسبت به تحقق امري اعتقاد داشته باشيد،
بي شک روزي مي رسد که افکار شما جامه ي عمل پيدا مي کنند، من شما را دعوت به
پذيرفتن اين نگرش مي کنم.
«هوس» يكى از مهمترين، و در عين حال خطرناك ترين پايه هاى ازدواج است.
«هوس» را نبايد با لذت هاى مشروع جنسى كه انگيزه فطرى ازدواج است اشتباه كرد شك نيست كه اكثريت قريب باتفاق جوانان در ازدواج «لذت جنسى» مى جويند و به حكم فطرت و آفرينش كه چنان غريزه نيرومندى در آنها آفريده، چنان حقى را هم دارند.
اما هوس چيزى بالاتر از اين است.
«هوس» يك سلسله خيالات خام و محاسبات غلط و غير عاقلانه است كه با نوسانات بى رويه و كامجويى هاى شيطنت آميز و حيوانى آميخته است.
تكيه گاه هوس ارزش هاى زودگذر و ناپايدار و احياناً كودكانه يا احمقانه است.
ازدواج هايى كه بر اساس هوس چيده مى شود غالباً به جدايى مى انجامد، زيرا ضامن بقاى آن گاهى چيزهايى است به ناپايدارى يك حباب روى آب، يا يك برق آسمان!
ازدواج هاى هوسى نشانه هاى فراوانى دارد:
مجلات هوسى پر است از اين ازدواج هاى هوسى.
الگوى اين ازدواج ها گاهى فيلم هاى سينما، و گاهى ازدواج ها و طلاق هاى خواننده ها و هنرپيشه ها مى باشد.
غافل از اين كه اين «كاسب كارها»! براى سر و سامان دادن به كسب و كار خود، و آجر نشدن نانشان، بايد هر چند روز، كار تازه اى انجام دهند كه اسم آنها در زبان ها بيفتد، و به همين جهت مجبورند يك روز ازدواج و روز ديگر طلاق بگيرند، تا عكس و تفصيلات اين جدايى، و آن اتّصال زينت بخش صفحات جرايد بازارى گردد و موج تازه و رونق جديدى به كسب و كارشان بيفتد.
اين را نيز مى دانيم كه صحنه ها و چهره هاى سينمايى جز يك مشت صحنه هاى ساختگى، و چهره هاى گريم كرده چيزى نيست، و در آن سوى چهره ها چهره هاى ديگرى وجود دارد.
امّا هوسبازان بى مطالعه همه اينها را جدى گرفته، و شالوده زندگى خود را روى اين «سراب ها» و «حباب ها» مى نهند و به دنبال آن هزار گونه ناراحتى خود و ناراحت كردن ديگران، هزار گونه دربه درى خود و دربه در كردن ديگران به كفّاره اين هوس هاى زودگذر فراهم مى سازند.
نمونه ديگرى از اين ازدواج هاى هوسى آن است كه به خاطر فلان ژست و ادا در كنار دريا، و مثلا ابراز احساس بموقع در هنگام مشاهده فلان مسابقه ورزشى و مانند آن صورت مى گيرد.
ازدواج با فوتبال!
اخيراً خبر جالب و در عين حال تأسف آورى در جرايد به چشم مى خورد:
زنى از دست همسرش به دادگاه شكايت كرده كه شوهرم شيفته مسابقات فوتبال است و تا سرحدّ عشق به آن مهر مي ورزد، هر مسابقه در هر كجا تشكيل شود نخستين مشترى پروپا قرص آن، اوست، فرضاً اين توفيق نصيب او نشود كه مسابقه فوتبال را در محل تشكيل مسابقه ببيند بايد به هر قيمتى هست پاى تلويزيون بنشيند و يا به صداى گوينده راديو گوش كند.
مخصوصاً به هنگام تماشاى مسابقات روى شيشه تلويزيون همه چيز حتى شام و خواب و زن و فرزند خود را فراموش مى كند او ميل دارد تمام سخن از فوتبال در ميان باشد، و نه چيز ديگر.
با اين كه خودش پا به توپ نمى زند قسمت زيادى از پول هاى خود را روى شرط بندى فوتبال از دست مى دهد گاهى هم مقروض مى شود!
اى كاش اين عاشق فوتبال با خود «فوتبال» ازدواج مى كرد نه با من.
من از اين زندگى خسته شده ام و دارم خفه مى شوم.
ولى اين خانم كه اكنون از همسرش يك بچه دارد نمى داند كه اصلا همسرش او را به خاطر فوتبال گرفته است!
چه اين كه خودش اعتراف مى كند به تماشاى يك مسابقه فوتبال رفته بودم، و به هنگامى كه براى بازيكنان يك تيم ابراز احساسات مى كردم اين جوان هم براى همان ها ابراز احساسات داشت و از همان جا با او آشنا شدم، و پايه ازدواج ما به اين ترتيب ريخته شد، گويا قدر مشترك روحى آنها همين ابراز احساسات به فلان دسته بازيكنان بوده است!
مى دانيد شوهر او در برابر اين شكايت چه گفت؟
گفت: من اين طورم كه مى بينى مى خواهى بمان و تحمل كن، نمى خواهى راهت را بگير و برو!
ازدواج هاى كاغذى!
ديگر از نمونه هاى ازدواج هاى هوسى ازدواج هايى است كه از صفحات مجلات و جرايد هوسى شروع مى شود.
مثلا فلان آقا در مجله در صفحه مخصوص آگهى هاى ازدواج مى خواند:
«دوشيزه اى هستم 29 ساله! قد... سانتيمتر،درآمد... تومان در ماه، علاقه مند به موسيقى و گردش و تفريح و پيك نيك! خواهان ازدواج با مردى سبزه و گندم گون كه طول قامتش... سانتى متر و خوش تيپ و خوش آهنگ و خوش برخورد و خوش رو و خوش حرف باشد، درآمد مطرح نيست، هر چه آيد خوش آيد!...»
اين آگهى آبدار توجه او را به خود جلب مى كند و چون هم خود را واجد شرايط مى بيند و هم طرف را، از طريق دفتر همان مجله - با حفظ حق دلالى - با او تماس مى گيرد و طرح اين ازدواج ميمون با وساطت همان مجله صورت مى گيرد.
ولى همين كه آبها از آسياب فرو ريخت! و كمى به خود آمدند در فكر فرو مى روند كه مگر مى خواستند تيرآهن و الوار خريدارى كنند كه تنها با طول و عرض و قامت و كمر و لباس قناعت كردند و صفات انسانى كه ضامن اصلى وفادارى و بقاى ازدواج است همه را فراموش نمودند.
ولى چون هيچ يك از اين صفات در متن عقد شرط نشده و نه جزء شرايط خارج عقد بوده و فقدان آنها لطمه اى به صحت ازدواج نمى زند ناچار با اندازه گيرى دقيق طول قامت و دور كمر و ران ها و كم و زياد بودن - ولو به اندازه يك سانتيمتر! - دستاويز مناسبى براى جدايى پيدا مى كنند و سند اين ازدواج كاغذى را از هم پاره كرده، دور مى ريزند و تا مدّت ها در زير بار عواقب و گرفتارى ها و بدهكارى هاى آن خواهند بود.
بعضى از ازدواج ها مخلوطى است از «هوس» و «تجارت» و طبعاً جامع عيوب و بدبختى هاى هر دو است، و از آن بالاتر ازدواج هاى سياسى است، و چه بهتر كه سر بى درد خود را به درد نياوريم و سربسته بگذاريم و بگذريم.
پيشوايان بزرگ ما بيش از هر چيز روى مزاياى روحى و فكرى و اخلاقى دو همسر تكيه كرده اند، به همين دليل توجه به تربيت خانوادگى، اصالت، روح فداكارى، محبّت و صميميت پاكدامنى و نجابت، ايمان و تقوا را از هر چيز لازم تر شمرده اند.
روزى پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله وسلم) ما به ياران خود فرمود: «از گياهان خوش آب و رنگى كه در نقاط متعفن و آلوده مى رويد بپرهيزيد»!
ياران عرض كردند: منظور شما از چنين گياهان چيست؟
فرمود: منظورم زنان خوش آب و رنگى است كه در محيط هاى ناپاك و خانواده هاى آلوده پرورش يافته اند (و فاقد امتيازات اخلاقى هستند).
برقراری رابطه و ازدواج از دهه 70 به بعد پیچیدگی های بیشتری پیدا کرد. انتخاب های بسیار زیادی در پیش روی قرار می گرفت و حس رقابت نیز همواره در حال افزایش بود. لیست زیر به شما در پیدا کردن همسر دلخواه و حفظ رابطه خود با او کمک می کند.
شايد براي شما هم عجيب بوده که چطور برخي افراد با اينکه مجرد هستند و سنّي از آنها گذشته است، سرحال و خوشحال زندگي مي کنند؟ آيا از اين مي ترسيد که اگر ازدواج نکنيد، چطور دوران پيري و باقي عمر خود را تنهاي تنها سر کنيد؟ آيا از اينکه همراهي نداريد نگرانيد؟ با خواندن اين مقاله ياد ميگيرد که چطور مي توانيد مجرد، اما خوشبخت زندگي کنيد!
اصول لازم
ذهن و بدني سالم، زندگي سالم، سرگرمي و تفريح، خواندن کتاب، عضويت در موسسات دلخواه و دوستان، گل و گياه، حيوانات اهلي( البته اگر دوست داريد)
1-گام اول:
هوشياري
هوشياري يکي از لازمه هاي اصلي براي توانايي تفکّر شما تا آخر عمر است. اينکه خوشحالي را درک کنيد. خودتان را دوست داشته باشيد. بعضي مردم به اشتباه فکر مي کنند که اگر کسي خود را دوست داشته باشد، عملي ناشايست و خودپسندانه است، در حالي که هرکسي اوّل بايد خود را دوست داشته باشيد تا قادر به دوست داشتن ديگري باشد! وقتي به خود اهميّت دهيد، به افکار، روش زندگي و ديد وسيع خود نيز اهميّت مي دهيد. با دوست داشتن خود، قادر به احترام به ديگران نيز هستيد و در مقابل، اطرافيان نيز از اين انرژي مثبت شما بهره خواهند برد. ديگران از ديدن خوشبختي و لبهاي خندان شما، آرزو دارند که رويه و افکار شما را پيش بگيرند تا مثل شما شاد باشند. شما از آن چه که هستيد با همان توانايي ها خدا را شکر مي کنيد و راضي هستيد. با لبخند و روحيّه اي که داريد، هيچ غمي توان نفوذ در شما را نخواهد داشت. همواره فردي جالب و رهبر در بين مردم و دوستانتان هستيد. با جسم و روحي سالم و با نشاط، قادر خواهيد بود قوي تر و طولاني تر زندگي کنيد. در اين صورت مي توانيد در طول ادامه ي زندگي، بدون ايجاد مشکلي، نه تنها براي خود، بلکه براي ديگران نيز مفيد باشيد.
2-گام دوّم :
زندگي سالم
در قدم اوّل با يک برنامه غذايي کامل و سالم، سرشار از ويتامين ها، سبزيجات و ميوه، بدني سالم و قوي خواهيد داشت. حدّاقل روزانه با نيم ساعت پياده روي يا ورزش، سلامت خود را حفظ کنيد. با اين رويه تا آخر عمر خود، خندان و پرانرژي هستيد.
گام سوم:
سرگرمي
سرگرمي هاي مورد علاقه خود را بيابيد و فراهم کنيد. نقاشي و طراحي، ورزش، پياده روي با موسيقي در پارک يا با صداي آب حوض ها، ... براي يادگيري خيلي مهارتها مثل، شنا و ..هيچ وقت ديرنيست. در مقابل به تقويت ذهن و روح خود نيز بپردازيد.
گام چهارم:
کتابخواني
با ثبت نام و حضور در کتابخانه، ساعات بيشتري را به مطالعه کتابهاي جديد و مورد علاقتان بپردازيد، شايد الآن با خود بگوييد:"من هيچ علاقه اي به کتابخواني ندارم"، در حالي که خواندن کتاب نه تنها يک تفريح با هزينه اي بسيار کم است بلکه به تقويت ذهن و حافظه ي شما نيز کمک خواهد کرد. در حين مطالعه از افکار و استرس ها به دور هستيد.
گام پنجم:
عضويت
با ثبت نام در کلاسهاي متنوع، از جمله، تقويت حافظه، جسم و ارتباط با خدا، يا کلوپ هاي زنان يا مردها، دوستان بيشتري پيدا مي کنيد و با هم صحبتي و رفت و آمد با آنها سرگرم مي شويد. در بحث ها و کلاسهاي فلسفي شرکت کنيد و با تمرينهايي در خانه، وجود خود را از افکارمنفي تهي کنيد.
گام ششم:
نظافت و خانه داري
با منزلي تميز و آراسته، همواره از محيط زندگي خود لذّت مي بريد. خانه را از عطري که هميشه دوست داريد، معطّر کنيد. برخي در منزل از شمع هاي عطري روشن مي کنند، البته اين کار خيلي مورد تاييد روانشناسان نيست، امّا خوب، اين نيز راهيست براي رسيدن به آرامش. از کاشت گياهان و گلهاي مورد علاقه خود که ترجيحاً استفاده ي خوراکي نيز براي شما دارد، غافل نشويد.
گام هفتم :
نگهداري حيوانات اهلي( البته اگر دوست داريد يا محيط منزل اجازه ي آن را مي دهد)
اگر واقعاً علاقه داريد، با تزيين و تدارک وسايل لازم براي نگهداري حيوانات دلخواه خود، محيطي جديد، جالب و دوست داشتني را براي خود فراهم مي آوريد. نگهداري حيوانات اهلي به نوعي حکم يک بچه را دارد، چرا که بايد دائماً به آن رسيدگي و حتّي آنها را تربيت کنيد. به مرور زمان آنقدر به آنها وابسته مي شويد که مي بينيد چطور با محبّت و وجودشان، تنهايي خود را پر کرده ايد.
گام هشتم:
پادشاهي!
با انجام مراحل فوق، خواهيد ديد که مجرد بودن، آنقدرها هم سخت و غير قابل تحمّل نيست، با عشق به خود، تقويت ذهن و جسم و نزديکي به خداوند، سفر، ديدن فيلم هاي مورد علاقه، بازيهاي دلخواه مثل شطرنج و پازل، ، معطر کردن خانه و پاکيزگي و... پادشاهي کنيد و از تنهايي خود لذّت ببريد.
نکات لازم
1- با دوستان نزديک خود همواره در ارتباط باشيد حتّي تلفني.
2- با انجام تمرينهاي تقويت ذهن، مديتشن و دعا و نيايش، به آرامش مي رسيد.
3- پياده روي در روزهاي مورد علاقه ( باراني يا آفتابي) را فراموش نکنيد.
4- در انجام اقدامات فوق و مراحل آن به خود فشار نياوريد.
5- سعي کنيد از خوردن بيش از حدّ تنقلات مضرّ( چيس، پفک، شيريني هاي و چربي ها) خودداري کنيد تا همواره سالم باشيد. اين تنها يک عادت است، مي توانيد با آن کنار بياييد.
6- تنها خود شما هستيد که مي توانيد، زندگي را به کام خود شيرين کنيد!
ديليتلگراف: نتايج يک تحقيق نشان ميدهد زنان، مردان با ظاهر مردانه را ميپسندند و چندان به مرداني که بيش از حد به ظاهر خود توجه کرده و خصوصيات زنانه دارند توجه ندارند.
محققان معتقدند زنان افزايش تعداد مردان زننما يا مرداني که ظاهري زنانه دارند را قبول ندارند. زنان اين خصوصيات را يک نقطه ضعف تصور ميکنند که نتيجه معکوسي به همراه دارد. در اين مطالعات مشخص شد مرداني که داراي خصوصيات و ويژگيهاي مردانه نيستند کمتر مورد توجه قرار گرفته و پذيرفته ميشوند. در واقع تسلط و قدرت از ويژگيهاي خاص مردانه است و داشتن اين ويژگيها چندان در مورد زنان پذيرفته نيست. همين باورها باعث شده است الگوهاي خاصي از هر جنسيت در ذهن ما شکل بگيرد که انتظارات و قوانين مرتبط با رفتارهاي آنها را با يکديگر متمايز ميکند و به عبارت ديگر باعث ظهور بايدها و نبايدها در هر جنس ميشود. محققان متوجه شدند به همين دليل مرداني که از اين خصوصيات به دور هستند سختتر ميتوانند شغل پيدا کنند.
عصبانيت و کسالت زنان را چاق ميکند
مهر: پژوهشهاي دانشمندان انگليسي نشان ميدهد که خستگي، عصبانيت و کسالت ميتواند زنان را بيش از مردان چاق کند. يک شرکت انگليسي توليدکننده محصولات ويژه کاهش سريع وزن با انجام تحقيقاتي روي 5 هزار بزرگسال زن و مرد کشف کرد که زنان در بيشتر موارد در موقعيتهايي که کسل ميشوند اضافه وزن پيدا ميکنند.
زنان شرکتکننده در اين بررسيها تاکيد کردند که علاوه بر کسالت، عصبانيت و نااميدي نيز موجب ميشود که تمايل بيشتري به غذا خوردن پيدا کنند. اين نتايج در مصاحبه با مردان به دست نيامد. اين تحقيقها نشان ميدهد به طور متوسط کالري که در هر روز در موقعيتهاي استرس و کسالت وارد بدن زنان ميشود حدود 500 کالري بيشتر از روزهايي است که زنان در شرايط خوب روحي قرار دارند. براساس گزارش ديلي اکسپرس، اين محققان محاسبه کردند که مصرف يک ساندويچ اضافي در روز ميتواند در مدت چند هفته کوتاه يک سايز به سايز بدن اضافه کند.
از آنجا که خانم ها دنبال مردی برای زندگی هستند ممکن است کسی را انتخاب کنند که از نظر ظاهری پایینتر از آنها باشد. تحقیقات جدید نشان می دهد که ازدواج هایی که در آن زن از نظر ظاهری بهتر از مرد است، بسیار پردوام تر و مثبت تر است.
تصور محققان از دلیل آن این است که مردها اهمیت زیادی به زیبایی می دهند درحالیکه خانم ها بیشتر می خواهند همسری داشته باشند که به خوبی از آنها حمایت کند.
محققان قبول دارند که مسئله زیبایی بسیار شخصی و نسبی است اما تحقیقات نشان می دهد که استانداردهای عمومی برای زیبایی وجود دارد مثل چشمان درشت، داشتن صورت متقارن، و بیبی فیس بودن و یک نسبت خاص برای دورسینه و دور لگن.
وقتی مردی باعث حسادت همسر خود می شود، در واقع هیچ منظور و هدف خاصّی ندارد. تنها دلیل اصلی آن، عدم احساس امنیت نسبت به رابطه ی خود و همسرش است. در این حالت، مرد به حدّ انفجار می رسد، شاید اگر با عوامل این معضل آشنا شوید، بتوانید کمی آنها را درک کنید!!
مهارت جذب افراد در دنیای امروز یکی از توانایی های مهم است. به طور حتم همه ما به حمایت و همراهی دیگران نیاز داریم تا به اهداف خود دست یابیم. توصیه های مفیدی برای تأثیر گذاشتن بر افراد بیان میشود.
متاسفــانـه بـرخـی از مــردان بسیاری از ارزشـهـای والای انسانی را نادیده گرفته و وقـتـی زنـی را مـورد تـوجـه قـرار می دهند، دو فکر نکوهیده و ناپسند زیر به سرعت از ذهنشان خطور مینماید:
۱- او بدون لباس چگونه بنظر خواهد رسید؟
۲- روابط جنسی او چگونه خواهد بود؟
هنگامی کـه زنـان مـردی را مورد توجه قرار می دهند، معمولا سه فکر از ذهنشان عبور میکند:
۱- آیا شاغل است؟
۲- آیا شغل خوبی دارد؟
۳- آیا او میتواند شغل خوبی را تـا مـدتی کـافی حفظ کند تا هر دو بتوانیم از مـنفعت آن بهرمند شویم؟
ابتدا بایستی مراد و منظور از واژه رابطه فهمیده شود و سپس معیار و ملاک ما از اینکه به مجموعهای از روابط سالم و به مجموعهای دیگر ناسالم میگوییم چیست؟
رابطه واژهای عربی است که در معنای تماس و وصل شدن به کار میرود و در گفتار روزمره به مجموعهای از رفتارهایی اطلاق میشود که در تماس با یکدیگر ابراز میکنیم.
رابطه و برقراری آن با دیگران فی نفسه محکوم به فساد و تباهی نیست و این، هدف و مقصود نهایی و غایی طرفین است که صفت سالم یا ناسالم بودن را به همراه خواهد داشت. این نکته را هم باید متذکر شد که در جوامع مختلف، بنا به نوع فرهنگ و آداب و رسوم و آموزههای ملی، تعاریف مختلفی از روابط سالم و ناسالم ارائه میشود.
اگر دختری عاشق یک پسر است، باید چکار کند که پسر هم عاشق وی شود؟
اگر هدف این است که با جلب نظر پسر زمینه برای ازدواج فراهم شود، لازم است پیش از ابراز عشق و علاقه خویش، با دقت و حوصله کافی در مورد شایستگیهای پسر تحقیق کنید تا خصوصیات اخلاقی، روحی و فکری، نیز میزان صداقت، امانتداری و پایبندیاش به وعدهها و ایمان و اعتقاداتش معلوم گردد.
همچنین از اصالت خانوادگی و اقوام نزدیک و دوستانش اطلاعاتی کسب کنید. بهتر است تحقیق به وسیله اعضای خانواده یا یکی از اقوام و آشنایان نزدیک انجام گیرد. پس از احراز صلاحیت و شایستگی وی برای تشکیل خانواده، میتوانید به کمک یکی از اعضای خانواده یا اقوام و آشنایان خویش با خانواده یا دوستان یا با خود پسر رابطه برقرار کنید و با فراهم نمودن زمینه مناسب برای گفتگو، بحث ازدواج مطرح شود.
اگر قصد ازدواج دارد، ویژگیها و خصوصیات دختری که میخواهد با او ازدواج کند، پرسیده شود. آن گاه پس از مقدمات لازم بدون ذکر نام شما، بگوید دختری را میشناسم که این ویژگیها را دارد. اگر مایل است در مورد شما تحقیق کند آدرس داده شود و در غیر این صورت شخصیت شما تحقیر خواهد شد، زیرا ممکن است پسر فعلاً قصد ازدواج نداشته باشد، یا دوست دختری داشته باشد که بخواهد با او ازدواج کند و قصدش برای ارتباط صرفاً کامجوی و لذت و هوس باشد.
خانم ها معمولا اظهار می دارند که رفتار آقایون آنها را تا حدی گیج می کند و به درستی نمی توانند تشخیص دهند که مردها از آنها چه انتظاراتی دارند. آنها از اینکه نمی توانند مردها را راضی نگه دارند اندکی ناراحت هستند. البته امروزه کمتر اتفاق می افتد که خانمی به رضایت و یا عدم رضایت مردها اهمیت دهد،
چرا که خانم ها تصور می کنند که با در اختیار گذاشتن مسائل جنسی تمام مشکلات به راحتی قابل حل شدن می باشد. تا زمانی که یک چنین دیدی نسبت به زندگی داشته باشید همه چیز بر وفق مراد پیش خواهد رفت، اما… بدون توجه به اینکه چنین نقطه نظری درست است و یا اشتباه باید توجه داشته باشیم که مردهای امروزی، با تلاش هر چه بیشتر در پی یافتن جایگاه واقعی خود در اجتماع هستند. خانم هایی را داریم که به عضویت ارتش و پایگاه های فضایی در آمده اند و به خوبی از انجام وظایفی که بر گردن آنها نهاده می شود بر می آیند. آنها در سایر مشاغل صنعتی دیگر هم در حال پیشرفت و ترقی می باشند. رفته رفته قلعه مستحکم مردها در حال ویران شدن است و آنها احترام و ارج و قرب گذشته خود را کم کم از دست رفته می بینند.